خاک و گرد متعلق براه. غبار. خاکی که بر لباس شخص بازگشت کرده از مسافرت می نشیند، رنج سفر. خستگی سفر: ’هنوز خاک راهش را پاک نکرده’، افتاده. بنده. کوچک: ’خاک راه او هستم’
خاک و گرد متعلق براه. غبار. خاکی که بر لباس شخص بازگشت کرده از مسافرت می نشیند، رنج سفر. خستگی سفر: ’هنوز خاک راهش را پاک نکرده’، افتاده. بنده. کوچک: ’خاک راه او هستم’
دهی است از دهستان ده بیر بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری خرم آباد و پنج هزارگزی شمال شوسۀ خرم آباد به بروجرد. این ناحیه در جلگه واقع، آب و هوای آن معتدل، مالاریایی و دارای 90 تن سکنۀ لری و فارسی زبان است. آب آن از چشمه سار و محصولاتش: غلات، صیفی و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. از صنایع دستی زنان فرش، جل سیاه و چادر می بافند. راه آن مالرو و ساکنین آن از طایفۀ بیرالوندند و در زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان ده بیر بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری خرم آباد و پنج هزارگزی شمال شوسۀ خرم آباد به بروجرد. این ناحیه در جلگه واقع، آب و هوای آن معتدل، مالاریایی و دارای 90 تن سکنۀ لری و فارسی زبان است. آب آن از چشمه سار و محصولاتش: غلات، صیفی و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند. از صنایع دستی زنان فرش، جل سیاه و چادر می بافند. راه آن مالرو و ساکنین آن از طایفۀ بیرالوندند و در زمستان به قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از بخش حومه شهرستان یزد. این ده درجلگه واقع است با آب و هوای معتدل. آب آن از قنات ومحصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و ساخت صنایع دستی. راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از بخش حومه شهرستان یزد. این ده درجلگه واقع است با آب و هوای معتدل. آب آن از قنات ومحصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و ساخت ِ صنایع دستی. راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
مرکّب از: بر + راه، براه. در راه. در طریق: از شیر و گوزن و گرگ و روباه لشکرگاهی کشیده بر راه. نظامی (لیلی و مجنون ص 167)، - بر راه کسی رفتن، اقتباس. (تاج المصادر بیهقی)، -
مُرَکَّب اَز: بر + راه، براه. در راه. در طریق: از شیر و گوزن و گرگ و روباه لشکرگاهی کشیده بر راه. نظامی (لیلی و مجنون ص 167)، - بر راه کسی رفتن، اقتباس. (تاج المصادر بیهقی)، -